به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «بیت المال در نهج البلاغه» اثری از آقای محمد رحمانی است که در بخش های گوناگون به موضوع بیت المال پرداخته که در شماره های مختلف، تقدیم حضور شما علاقمندان می گردد.
* آثار خيانت در بيت المال
روشن است كه هر گناه، يك اثر وضعى و يك اثر تكليفى دارد. خيانت و غارت بيت المال نيز افزون بر حرمت تكليفى و عذاب قيامت، آثار وضعى ويژه اى در همين دنيا دارد.
آنچه در اين بخش، ملاحظه مى شود، برخى از آثار وضعى خيانت به بيت المال از نگاه امام على عليه السلام است.
1ـ رسوايى در دنيا
امام على عليه السلام در نامه بيست و ششم، ضمن بيان برخى از توصيه ها و سفارش ها براى مأموران مالياتى، درباره خيانت به بيت المال، مطالبى را گوشزد كرده است. آن حضرت، خيانت به بيت المال را، مساوى با خيانت به امت اسلامى دانسته و گفته است:
إنَّ أعظمَ الخيانة خيانةُ الأُمَّةَ و أفْظَعُ الغَشِّ غِش الأئمة/ همانا، بزرگترين خيانت، خيانت به ملت، و رسواترين دغل كارى، دغل بازى با امامان است.
سپس در ارتباط با آثار و پيامدهاى خيانت به بيت المال گفته است:
مَنِ استهان بالأمانة و رَتَعَ في الخيانة و لمْ يُنَزَّه نَفْسَهُ و دينَهُ عنها، فقد أحَلَّ بنفسه الذلَّ و الخِزْيَ في الدنيا و هو في الآخرةِ أذلّ و أخزى/كسى كه امانت(بيت المال) الهى را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده كند و خود و دين خويش را پاك نسازد، درهاى خوارى را در دنيا به روى خود گشوده و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود.
2ـ ذلت در پيشگاه الهى و پستى در آخرت
على عليه السلام در خطبه صد و بيست و ششم ـ كه در باره عدالت و دادگرى صادر شده ـ مى گويد:
لو كانَ المالُ لي، لَسَوَّيْتُ بينهم، فكيف و إنَّما المالَ مالُ الله! ألا و إنَّ إعْطاءَ المالِ في غير حقِّهِ تبذيرٌ و إسرافٌ و هو يَرْفَعُ صاحِبَهُ في الدنيا و يَضَعَهُ فى الآخرة و يُكْرِمُهُ في الناس و يهينه عند الله/ اگر اموال (بيت المال) از خودم بود، به گونه اى مساوى، در ميان مردم تقسيم مى كردم، تا چه رسد كه جزء اموال خداست! آگاه باشيد! بخشيدن مال به آنان كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، [هرچند] ممكن است در دنيا، ارزش دهنده آن را بالا برد، اما در آخرت، پست خواهد كرد! و [هرچند] ممكن است كه در ميان مردم، گراميش دارند، اما در پيشگاه خدا، خوار و ذليل است.
همان گونه كه ملاحظه مى شود، امام على عليه السلام از جمله آثار و پيامدهاى خيانت در بيت المال را خوارى در محضرِ مقامِ ربوبى و پستى در عالم آخرت، دانسته است.
3ـ بى اعتمادى امام على عليه السلام
منذَر، پسر جارود عبدى، را كه از قبيله عبدالقيس بود، به بخشدارى منطقه اى از كشور اسلامى، منصوب كرد و لكن او، به بيت المال خيانت كرد و با بذل و بخششهاى بى حساب و كتاب به دوستان و خويشان، بيت المال را غارت كرد. اين خبر به امام على عليه السلام مى رسد. آن حضرت در نامه اى تند، ضمن توبيخ و عزل، او را احضار مى كند.
و لئنْ كان ما بلغني عنكَ حقاً، لَجَمَلُ أهلِكَ و شِسْعُ نَعْلِكَ، خيرٌ منكَ و مَنْ كان بصفتك فليس بأهلِ أنْ يُسَدَّ به ثَغرٌ أوْ يُنْفَذَ به امر، أوْ يُعلى له قدرٌ، أوْ يشْرَكَ في أمانَةٍ، أوْ يُؤمَنَ على جبايِةٍ!فأقْبِلْ إلىَّ حينَ يصلُ إليك كتابي هذا. إنْ شاءِ الله؛ اگر آنچه به من گزارش رسيده، درست باشد، شتر خانه ات و بند كفش تو، از تو، باارزش تر است. و كسى كه همانند تو باشد، نه لياقت پاسدارى از مرزهاى كشور را دارد و نه مى تواند كارى را به انجام رساند، يا ارزش او، بالا رود، يا شريك در امانت باشد و يا از خيانتى دور ماند. پس چون اين نامه به دست تو رسد، نزد من بيا. ان شاء الله.
4ـ بى بهره شدن در دنيا
در نامه بيستم ـ كه خطاب به زياد بن ابيه، جانشين عبدالله بن عباس، والى بصره، نوشته شده ـ او را از خيانت بر بيت المال برحذر مى دارد و مى نويسد:
و إنّي اُقْسِمُ باللهِ قَسَماً صادَقاً، لئِن بَلَغَني أنّكَ خُنْتَ مِن في ءِ المسلمين شيئاً صغيراً أوْ كبيراً، لَأَشُدَّنَّ عليكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قليلَ الوفر، ثقيلَ الظَهْرِ ضئيلَ الأمرِ؛ همانا من، براستى به خدا سوگند مى خورم كه اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال، خيانت كردى، كم و يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال، در مانى و خوار و سرگردان شوى.
5ـ كشته شدن با شمشير
على عليه السلام در نامه چهل و يكم ـ كه در مقام توبيخ و نكوهش شديد از خيانتكاران به بيت المال، صادر شده ـ پس از بيزارى و نفرين بر خيانتكاران بيت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسى و برگرداندن اموال به غارت رفته، فرد خيانتكار را تهديد به كشتن با شمشير مى كند:
فاتق الله! و ارْدُدْ إلى هؤلاءِ القوم أموالَهُم/ از خدا بترس و اموال بيت المال را ـ كه از اين مردم بوده ـ به آنان بازگردان.
سپس آن حضرت در مقام تهديد و مجازات خيانتكار مى فرمايد:
فإنَّكَ إنْ لمْ تفعلْ، ثم أمْكَنني اللهُ منكَ، لَأُعْذِرَنَّ إلى الله فيكَ و لأضْرِبنَّكَ بسيفي الذي ما ضربتُ به أحداً، الاّ دَخَل النارَ/ اگر اموال به غارت رفته بيت المال را برنگردانى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفرى خواهم كرد كه نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم، وارد دوزخ گشت.